۲۹ شهریور ۱۴۰۳

سید ابراهیم می خواهم کمی باتو حرف بزنم

سید ابراهیم می خواهم کمی باتو حرف بزنم. سید ابراهیم تو همان روز که توی مناظره های انتخابات توهین شنیدی و سکوت کردی شهید شدی.

وقتی دولت را با خزانه خالی تحویل گرفتی و نگذاشتی آب توی دل ملت تکان بخورد، شهید شدی. سید ابراهیم وقتی در سازمان ملل قرآن خدا را دست گرفتی و از مظلومین دنیا گفتی

فهمیدیم تو زمینی نیستی و شهید شدی. ما با تو فهمیدیم می شود رئیس بود ولی خدمت جمهور را برگزید. می شود مسئول بود بر قلبها. وقتی پشت میز ریاست جمهوری آرام و قرار نداشتی و هر روز از کارخانه و خیابان و استانی سردرمی آوردی فهمیدیم تو آمده ای امیرکبیر دیگری باشی برای ایران فهمیدیم تو شهیدانه زندگی کردی و شهیدانه خواهی رفت. سید ابراهیم شهید چقدر شهادت به نام تو زیبا ترکیب می شود. سید ابراهیم شهید حالا دست تو بازتر شده حالا نه از هیئت دولت نه از سفرهای استانی تو حالا از کنار امام رضا هوای کشور امام رضا را خواهی داشت. از مردم غزه به امام رضا بگو از بغض کارگرها از خون دل یک دنیا ما نسلی نبودیم که رجایی را درک کنیم ممنونیم که آمدی و نشانمان دادی ریاست جمهور یعنی فدا شدن برای جمهور سفرت به خیر سید سلام ما را برسان به امام رضا(علیه السلام) و بگو ما دیگر نفس نداریم پسرش مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را راهی کند.

ریس جمهور شهید ماااااا

دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *